امان محمد خوجملی تحلیلگر ترکمن در این یاداشت که شاید با بسیاری از دیدگاههای رسمی متفاوت است به تحلیل فاجعه منا پرداخته است. کاربران محترم را به مطالعه این نوشته فارغ از هرگونه شعار زدگی و پیشداوری دعوت می کنیم :
معمولاً زیارتگاهها یا مکانهای مقدس بیشترین بازدید کننده یا زائران را دارند که همیشه مملو از جمعیت می باشد. مانند مکه و مدینه و کربلا و نجف و مشهد و امثال آن وبه هرکدام از این مکانها سالانه چند میلیون نفر مراجعه می کنند.در هر کجا هم ازدحام جمعیت بیشتر باشد احتمال خطر هم بیشتر است.گویا به کشور عربستان سالانه پنج میلیون نفر برای زیارت خانه ی خدا و دیگر اماکن مقدس وارد می شوند و حدود دو میلیون نفر آنها در هنگام و موسم حج تمتع وارد می شوند. در این اثنا برای رسیدن حجاج به منا چهار یا پنج مسیر در نظر گرفته شده است که طول آن از مبدا تا مقصد سه الی هشت کیلومتر می باشد.( آنطور که بعضی از سایتها نوشته اند). طول این مسیرها اگر صحیح باشد یعنی سه الی هشت کیلومتر و آن هم در آن هوای گرم و سوزان تابستان عربستان با پای پیاده پیموده شود و آن هم با یک جمعیت دو میلیون نفری ( در هر مسیر بطور متوسط چهارصد هزار نفر) بیش از حد نگران کننده و ترسناک است. کافی است یکی از این مسیرها به هر دلیلی( عمدی یا سهوی) بسته شود در تقاطع ها چه غوغایی بپا خواهد شد. طبیعی است برای چنین صحنه هایی تمهیداتی بیشتر از اینها اندیشد که در آینده شاهد چنین صحنه های درد ناک و غم انگیز نباشیم.
البته آنطور که رسانه های همگانی اعلام کرده اند این گونه حوادث بی سابقه نیست چون در سال 1990 هم در اثر ازدحام جمعیت در منطقه ی منا یک هزار و چهار صد نفر و بعدها در دو سه نوبت به فاصله ی چند سال از یکدیگر صدها نفر به همین شکل جان خود را از دست داده اند و این نشان می دهد این منطقه یعنی اطراف منا بدون خطر و مشکل نیست اگر کوچکترین بی توجهی به نظم و انضباط آن شود استعداد آنرا دارد که فاجعه ببار آورد.
1 )یک سئوال اساسی این است که چرا این حوادث بیش از حد مورد توجه رسانه ها قرار گرفته و مخصوصاً رسانه های ایران و عربستان. این بدین خاطر می باشد که چند سال است که رقابت منطقه ای بین ایران و عربستان در خصوص عراق و سوریه بیشتر شده و با جنگ داخلی یمن به اوج خود رسیده است. هر کدام دنبال نقطه ضعفهایی هستند که آنرا به پیشانی یکدیگر بچسبانند تا اقتدار و توانایی یکدیگررا زیر سئوال ببرند. چون این جنگ لفظی به حد اعلا رسیده است طرفین منازعه در رسانه های خود دیگر هیچگونه ملاحظه ای را نسبت به یکدیگر رعایت نمی کنند.
2 ) نوع رقابتها: میان ایران و عربستان چند نوع رقابت وجود دارد رقابت سیاسی ، رقابت مذهبی و رقابت ایدئولوژیک. رقابتهای سیاسی خیلی خطرناک نیست چون این رقابتها در چهار چوب منافع ملی طرفین می باشد که با دیپلماسی و مذاکره حل می شود یا تعدیل.رقابت مذهبی هم مشترکات زیادی دارد مانند خدای واحد، پیامبر،دین،کتاب و قبله ی واحد. فقط اختلاف در مذهب است که اگر آنهم مورد توجه واقع شود در فقه دو طرف حدود هشتاد درصد مشترکات و بیست درصد اختلاف است و آنهم با تدبیر و درایت بزرگان دو طرف قابل کنترل می باشد.
اما خطرناک ترین رقابتها در درون یک دین یا مکتب فکری رقابت ایدئولوژیک می باشد. که هیچگون سازشی را بر نمی تابند چون هر کدام خود را حق مطلق و دیگری را باطل مطلق می دانند و این مطلق اندیشی و در نظر نگرفتن حقوق دیگران است که مشکل و گرفتاری بوجود می آورند و نتایج این تفکر ویرانگر را هر روز در کشورهای منطقه ی خود می بینیم.
3 ) آیا این حادثه می تواند عمدی باشد؟ نه .
چون قرائن و شواهد چنین چیزی را نشان نمیدهد. دلیلی ندارد عربستان دست به چنین کاری بزند چون این از بین بردن عزت و اقتدار خود آنها تلقی می شود و از این راه هیچگونه منفعتی نصیب آنها نمی شود کما اینکه نشده است. و از میان جانباختگان هم که بیشتراز چهارهزار نفر می باشد اندکی کمتراز پانصد نفر آنها ایرانی هستند که حدود 12 درصد می شود. بقیه متعلق به دیگر کشورها می شود که بین عربستان و آنها چندان رقابت و خصومتی وجود ندارد.
4 ) نرده های آهنی بلند: آنطورکه در تصاویر رسانه ها دیده می شود عربستان مسیرهای منتهی به منا را با نرده های آهنی بلند محصور کرده است و حالا علت آن چیست بر ما پوشیده است. همین امر راه فرار را بر زائران بسته است و قربانیان نتوانسته اند خود را به فضای بازتر و امن تر برسانند و خود را از مهلکه نجات دهند. همچنین گفته می شود انتهای مسیر بسته و ابتدای آن باز گذاشته شده است و همین امر ازدهام جمعیت را بیشتر و فشار بر قربانیان افزوده است. اینکه چرا انتهای مسیر بسته شده دقیقاً مشخص نیست و آنرا مسئولان عربستان توضیح نداده اند.
5 ) پنهان کاری: اصولاً یکی از خصلتهای حکومتهای استبدادی پنهان کاری است و از افشای حقایق می ترسند. چون میدانند بر ملا شدن حقایق خیلی از چیزها را زیر سئوال می برد و حاکمان و دست اندرکاران امور را وادار به پاسخگویی می کند. آنها که بدون پاسخگویی به حکمرانی عادت کرده اند دوست ندارند چنین اتفاقی بیفتد. آنها دوست دارند همیشه برتر از دیگران باشند و این برتری آسیب نبیند. اما رسانه های جهانی و گسترش روز افزون آنها روز به روز معادلات آنها را بر هم می زند.آنها را هر چند کوتاه وادار به پاسخگویی می کنند.
6 ) بی ارزش بودن جان انسانها: در حکومتهای دیکتاتوری جان انسانها چندان ارزش ندارد. در این حادثه مسئولان و حاکمان عربستان سعی کردند حادثه را کوچک و معمولی نشان دهند و کسی هم مسئولیت حادثه را بر عهده نگرفت و کسی به خاطر کشته شدن چند هزار انسان و چند هزار مجروح از پست و مقام خود استعفا نداد. امکان ندارد چند هزار نفر در یک حادثه در روز روشن جان خود را از دست بدهند و کسی هم مقصر نباشد. گویا فاجعه از ساعت نه صبح شروع تا ساعت دوازده ادامه می یابد و هزاران نفر در همان اثنا کشته می شوند چطور در مدت سه ساعت کسی سراغ قربانیان را نمی گیرد. آیا فاصله ی محل وقوع فاجعه با امدادگران آنقدر زیاد است که حضور آنها سه ساعت طول بکشد.؟!! اگر این حادثه در کشور های صنعتی رخ می داد می توانست یک دولت را زیر و رو بکند و آن موقع ما می دانستیم مسئولیت و پاسخگویی یعنی چه.
7 ) یک مشکل فرهنگی: کشورهای اسلامی و جهان سوم همیشه در امر آموزش و تربیت دچار مشکل هستند. این مشکل را در صحنه های گونا گون می توان دید در صف نانوایی در صف اتوبوس در صف سبد کالا و امثال آن که هیچکس حریم یکدیگر را رعایت نمی کنند. هر کس زور بیشتری داشته باشد خودش را جلو می اندازد و در اکثر موارد حق کوکان و زنان ضایع می شود. هیچکس هم ازاین بابت شرمنده نیست حق ضعفا ضایع شده است. آدمهاییکه عادت کرده اند حق کوچک را رعایت نکنند در نهایت در رعایت حق بزرگتر هم مشکل دارند.در چنین مواقعی این مشکل فرهنگی هم مزید بر علت می شود و بر معضلات می افزاید.